شیخ غلامعلی حکیم شیرازی (ملّا غلامعلی فانی برازجانیالاصل خشتیالمسکن شیرازی ) فرزند ملّا علی اکبر، فیلسوف، عارف، متفکّر و شاعر شیعهمذهب اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری است که در سالهای پرمخاطرۀ منتهی به انقلاب مشروطیت و بعد از آن، به ادب فارسی و حکمت اسلامی اشتغال و اهتمام داشته است.
تاریخ ولادت حکیم بر ما پوشیده است، امّا سال درگذشت او از مادّه تاریخی که نعمت فسایی سروده، ۱۳۳۵ ه. ق. به دست میآید.
***
شیخ غلامعلی، مقدّمات علوم را در شیراز فراگرفت و چون در آن زمان حوزۀ فلسفی و عرفانی تهران بسیار پر رونق بود، برای ادامۀ تحصیلات خود به تهران سفر کرد و در مدرسۀ سپهسالار اقامت گزید. گویا در همان دوران اقامت در مدرسۀ سپهسالار (دانشگاه شهید مطهّری کنونی) بوده که مرحوم آقا محمّدکاظم ملکالتجّار شیخ غلامعلی را به تربیت فرزندان خویش برمیگزیند که یکی از ایشان، مرحوم حاج حسین آقا ملک مؤسس کتابخانۀ ملّی ملک است که از استاد خود بسیار کسب کمال نموده است. وفات حکیم در خانۀ پدری حاج حسین آقا ملک واقع در بازار بینالحرمین تهران حدّ فاصل دو مسجد امام (مسجد شاه سابق) و مسجد جامع اتّفاق افتاده، امّا از مدفن ایشان اطلاعی نداریم. بعید نیست حکیم در گورستان ابن بابویه که مدفن استادان او مانند آقا محمّدرضا قمشهای و میرزا ابوالحسن جلوه است، مدفون شده باشد.
حکیم که بیشتر عمر را مقیم تهران بوده، شوق بازگشت به شیراز را هیچگاه از دل بیرون نکرده است.
سخن شیرین کندچونبادهمینوشد حکیم امشب
مگر افتاده باز ای دوست در سر شور شیرازش
و
هر شب از شیراز میگوید سخن با ما حکیم
شرط ایمان است آری در جهان حبّ الوطن
شیخ غلامعلی شیرازی در طول دوران شاعری خود، دو تخلّص برگزیده است؛ «فانی» و «حکیم».
گویا حکیم به ثبت اشعاری که با تخلّص «فانی» سروده، علاقهای نداشته و حتّی قصیدۀ ابداعیّۀ سینیّه را که از اشعار عالی اوست در نسخ دیوان خود از قلم انداخته است؛ بنابراین طبیعی است اشعاری که در مرآتالفصاحه، حدیقةالشعراء و منابع دیگر آمده نیز به دیوان مدوّن او راه نیافته باشد. ترجیع بند عرفانی او نیز مشمول همین حکم شده است.
***
مرحوم سیّد جلالالدّین آشتیانی دربارۀ او مینویسد: «فاضل بارع آقا شيخ غلامعلى شيرازى يكى از تلاميذ فاضل حوزه درس آقا محمّدرضا بود و بعد از رحلت آقا محمّدرضا قمشهاى خود به تدريس شرح فصوص و اسفار پرداخت از او حواشى فاضلانه بر اسفار و شرح فصوص در دست است و يكى از تلاميذ او برخى از تقريرات او را در حاشيۀ اسفارى كه در دست حقير نگارنده است نقل كرده است. گويا مرحوم آقا شيخ غلامعلى در تهران نماند و به شيراز و يا بلد ديگر مسافرت نمود. شرح فصوصى در كتابخانۀ آستان قدس رضوى است كه تعلّق به آقا شيخ غلامعلى داشته است و تمام كتاب را خدمت استاد قرائت نموده و حواشى استاد و تقرير درس او را بر مواضع مشكل فصوص نقل كرده است.حواشى خود را نيز بر هامش كتاب منتقل كرده و هنگامىكه خود كتاب را درس مىداده است، در مقام تقرير مشكلات از شرح جامى و شرح مولانا عبدالرّزاق كاشى و ديگر محشّين مطالبى نقل كرده است. از اين حواشى تسلّط او بر عرفان و تصوّف آشكار مىشود. در حوزه درس آقا محمّدرضا و آقا على و قبل از آنان، آخوند زنوزى فضلاى محقّقى تربيت شدهاند كه ما به تدريج از وجود آنان مطّلع مىشويم. راجع به آقا شيخ غلامعلى در ايّام گذشته استادم آقا ميرزا ابوالحسن قزوينى – روحى فداه – ياد مىنمود. گويا استاد مىفرمود آقا شيخ غلامعلى در جوانى چهره در نقاب تراب پنهان نمود.»
***
شیخ غلامعلی حکیم در عالم اندیشه و شعر، دو چهرۀ گونه گون دارد که تلاقی این دو چهره، به او نما و شمایی روشن و باشکوه داده است:
چهرۀ اول حکیم، به عنوان یکی از دانشآموختگان و استادان مکتب فلسفی و عرفانی تهران عصر ناصری و مشروطه، او را در عداد شارحان حکمت متعالیه نشان میدهد که روزگاری در محضر استادانی همچون حکیم صهبا و حکیم مؤسس زانوی تلمّذ بر زمین مینهد و روزگاری دیگر در کسوت استادی، آنچه را که آموخته به شاگردان میآموزاند و همزمان به شرح و تحشیۀ آثار طراز اوّل و غامض فلسفی و عرفانی همچون اسفار و فصوص میپردازد.
چهرۀ دوم حکیم، او را در هیئت و هیبت یکی از شاعران سبک بازگشت نشان میدهد که سالها دمخور بودن با آثار سعدی، حافظ، نظامی، هاتف، فردوسی و دیگران، ذهن و زبان و آنان را به خوبی بازشناخته و به شیوۀ شاعران عصر، طریق تتبّع سبک و نگاه آنان را در پیش گرفته است.
بدین روی، هرگاه دفتر شعر حکیم را در پیش چشم میداریم، با میراثی سترگ، آمیخته از معارف اسلامی و شیعی، حکمت متعالیّۀ ملّاصدرا، عرفان عشقمدار ابن عربی، رندیهای حافظ و اندیشههای تجدّدخواه و نوگرا روبرو میشویم که بی گمان ما را به تحسین وا میدارد و افسوس میخوریم که چرا تاکنون حکیم این قدر ناشناخته مانده است. تسلّط حکیم بر زبان و ادب فارسی و عربی، علوم قرآن و حدیث، فلسفه و کلام اسلامی، عرفان و تصوّف، اجتماعیات و مسائل ساسی روز چشمگیر و مایۀ اعجاب و تحسین است.
مهمترین خصوصیّت شعر حکیم، تأثیرپذیری تمام و کمال او از خواجۀ شیراز است. عمدۀ اشعار حکیم غزلیات اوست که اکثراً در وزن و قافیه و محتوا تحت تأثیر اندیشۀ حافظ هستند. حکیم همچو حافظ از نفاق، دروغ، زهد ریایی، وعظ بیهوده، خانقاهنشینی و… بیزار است و در مقابل شریعتورزان، همنشینی با می و معشوق و ملامتطلبی و تنآسانی را تبلیغ میکند.
کتاب را از همین فروشگاه سفارش دهید.