تخفیف!

یاد باد آن روزگاران یاد باد ( تاریخ شفاهی پیشکسوتان فرهنگی در کرمان) دفتر نخست

۲,۹۵۰,۰۰۰ ریال

تاریخ، معلم انسانهاست و همچون چراغی فرا روی آینده است.
با توجه به گذشته می توان از فراز و نشیب ها و سختی ها، شکست و پیروزی، تجربه و پند گرفت، و از تکرار حوادث و وقایع تلخ جلوگیری نمود.
یکی از ابزارهای مورد استفاده برای مطالعۀ عمیق، تاریخ شفاهی است که جایگاه و منبع معتبرش درون سینۀ افراد تأثیرگذار جامعه می باشد.
***
با عنایت به اینکه پژوهش‌ها و تألیفات متعددی در مورد آموزش و پرورش انجام شده لیکن مجموعۀ پیش رو، در حوزۀ تاریخ شفاهی پیشکسوتان و بنیان گذاران فرهنگی کرمان، برای اولین بار تهیه، تدوین و منتشر می شود.
این کتاب، نتیجۀ مصاحبه های فراوان در طول بیست سال گذشته است تا نسل آینده، با فرهنگ شفاهی پیشکسوتان فرهیختۀ این مرز و بوم بیشتر آشنا شوند.

کد محصول : -
نام محصول : یاد باد آن روزگاران یاد باد ( تاریخ شفاهی پیشکسوتان فرهنگی در کرمان) دفتر نخست

توضیحات

شرح حال فاطمه بیگم روح الامینی به قلم خودش همراه با اشاراتی به کتاب حاضر (اختصاصی الفهرست):

به نام خداوند بخشنده و مهربان

به روایت شناسنامه ام اینجانب روز اول فروردین ماه سال ۱۳۳۶ خورشیدی در کوهبنان متولد شدم. تحصیلات ابتدایی را در همان شهرستان در دبستان «دوشاب خانه » و «پروین اعتصامی » به پایان رساندم، به خوبی نام آموزگاران دوران ابتدایی ام را به خاطر دارم.
خانم ها: شهریاری، ذوالفقاری، پوینده، قطبی، علینقی زاده و اسدی بودند.
سال اول دبیرستان را در محضر آموزگاران ارجمند آقایان:
جواد شکوهیان، سید حسن مظفری، عالمی و ذکائی گذراندم و از آنجا که سال دوم دبیرستان در شهر کوهبنان نبود به اجبار همراه خانواده ام که بر خلاف بسیاری، در آن روزگار تحصیل فرزند دخترشان برایشان بسیار مهم بود، راهی کرمان شدم.
در کرمان وارد «دبیرستان دخترانه بهمنیار» به مدیریت شادروان سیدجواد توانا شدم و از محضر دبیران باسواد و توانمندی چون خانم ها:مینو و مهناز توانا، فاطمه جهانگرد، ژند،قاضی اعظم، سیستانی، مهری جهانگرد، هما مرتضوی، لاجوردی، عفت شمشیری و مهری تجربه کار بهره مند شوم. علاوه بر دبیران زن ، شانس بهره‌گیری از خرمن دانش بزرگوارانی همچون آقایان :بخشی، محمد ابراهیمی، جواد صالحی، بذر افشان، ناصر آرمین، محمدجواد آموزگار، محمدعلی رحیمی، محمدجواد زاینده رودی، عبدالحسین ساوه و ارجمند نیز نصیبم شد.
معاونت دبیرستان بر عهده زنده یاد طاهره لحسایی و وجیهه شکوری که هر دو بسیار فعال بودند و پشتکار زیادی برای برقراری نظم و انضباط در دبیرستان بکار می گرفتند.
به روح بلند و آسمانی آموزگاران عزیزم درود می فرستم.
و آن عزیزانی که در قید حیات هستند برایشان آرزوی سلامت و سعادتمندی دارم.
سال ۱۳۵۷ شمسی که بنده دانشجوی رشته تاریخ سال چهارم دانشگاه اصفهان بودم، ترم دوم تحصیلی همزمان شده بود با اعتصاب دانشجویان. کلاس‌های درس تعطیل شد و به همین دلیل دانشجویان به شهرستانهای خود برگشتند تا سامان گرفتن مجدد اوضاع من نیز به کرمان بازگشتم.
روزی در اوج اعتصابات فرهنگیان و تحصن در اداره کل آموزش و پرورش تصمیم گرفتم برای دیدن رویدادها از نزدیک به آنجا بروم. فضای بسیار دل انگیزی بود اگرچه انقلابیون فریاد می کشیدند ولی برق خوشحالی و امید به پیروزی ،چهره هایشان را روشن و دلنشین می نمود. شیرازه امور از هم پاشیده بود و اداره امور در عمل در اختیار جوانان انقلابی بود. در این زمان ناگهان با صحنه بسیار عجیبی روبرو شدم که روحم را آشفته نمود تعدادی از جوانان با برپایی آتشی بزرگ دسته دسته اسناد و کتاب های موجود در آن اداره کل را به آتش می کشیدند و چندین نفر روی آنها نفت ریخته و با چوب آنها را زیر و رو می کردند تا بهتر بسوزد.
بسیار برایم عجیب بود! از چندین نفر علت را پرسیدم، ولی هرچی بیشتر می پرسیدم کمتر به نتیجه می رسیدم. سندهای در حال سوختن به صورت خرمنی روی هم انباشته شده بود و این در حالی بود که همچنان از دفتر کار فعلی مدیر کل واقع در طبقه دوم ساختمان اسناد دیگری برای سوزاندن به پایین سرازیر و اسناد بدون کوچکترین وارسی طعمه آتش می گردید و جوانانی چند آنها را زیر رو می کردند و بر رویش نفت می ریختند بی تردید از میان رفتن این اسناد بیش از هرکس وابستگان رژیم سابق را خشنود می کرد ،کسانی که سال های فراوان منافع ملی را با سود شخصی معاوضه نموده بودند اما در فضای سیاسی حاکم بر آن روزها فهماندن این مطلب به جوانان خشمگین نه کار من بود نه پیشکسوتان و کارشناسانی که خاموش ناظر این صحنه ها بودند.
مدت‌ها پس از این ماجرا شادروان عبدالحسین ساوه یکی از مبارزان خیلی فعال که به عنوان دبیر شیمی در دوران متوسطه در دبیرستان بهمنیار افتخار شاگردی ایشان را داشتم و اولین مدیرکل انقلابی آموزش و پرورش استان کرمان بود در مصاحبه ای اعلام کردند که افراد ساواک با صحنه سازی و سوء استفاده از شور و احساسات جوانان ناآگاه در این سند سوزی نقش ویژه‌ای داشتند به هر حال دیدن این صحنه ها در من تاثیر بسیار زیادی داشت همیشه با خودم می اندیشیدم که به آموزش و پرورش ظلم شده و این اسناد به عنوان گوشه‌ای از تاریخ آموزشی این مرز و بوم می باید در دسترس همگان قرار می گرفت.
یکی از صحنه های دردناک آن روز که پس از گذشت سالها هنوز در پیش چشمم به روشنی حضور دارد صحنه سوختن عکس استاد بی بدیل دیار کریمان احمد بهمنیار در کنار عکس بزرگی از محمدرضا شاه بود ، گویی بوی خشم چشم‌ روشن بین جوانان را پوشانده بود و به قول معروف آتش که گرفت خشک و تر می سوزد
از آتش کوهبنان جَوَر می سوزد. به هر حال پس از فراغت از تحصیل که بعنوان دبیر تاریخ در سال ۱۳۵۸ وارد خدمت در آموزش و پرورش شدم تصمیم گرفتم هر چه توان دارم در جمع آوری و حفظ یادگارهای مردان و زنانی که در راه آموزش و آگاهی بخشی از جوانان تلاش کرده‌اند به کار بگیرم، باشد که گوشه‌ای از این خسارات جبران شود.
بر این اساس در طول سال‌های خدمت موفق شدم بیش از دوازده هزار سند و عکس ، دو هزار کتاب درسی قدیمی و نشریه و فصلنامه های بسیاری که مربوط به آموزش و پرورش بود را در ادوار مختلف از گزند باد و سمند باران حفظ نمایم. حاصل این تلاش ها تالیف سه جلد کتاب تحت عنوان تاریخ آموزش و پرورش کرمان و تاسیس گنجینه اسناد آموزش و پرورش استان در «موزه آگیرا» از افتخارات بنده می باشد. اسنادی که در طول خدمت کاری جمع آوری کرده بودم، فهرست نویسی ،اسکن و ضدعفونی شد و آنان را در موزه آگیرا در محل آرشیو قرار دادم و حدود ۶ سال مدیریت موزه را برعهده گرفتم ، در آخرین سال خدمتم به دلیل نبود امکانات و مکانی مناسب جهت حفظ اسناد با صلاحدید مسئولین آموزش و پرورش وقت، آنها را به رسم امانت به سازمان اسناد و کتابخانه ملی تهران سپرده شد تا هر زمانی که زمینه آمادگی و پذیرش و نگهداری اسناد در کرمان مهیا بود مجدداً به مرکز اسناد کرمان بازگردانده شود. هدف از این کار فقط حفظ و جمع آوری اسناد نبود بلکه خدمت رسانی و استفاده پژوهشگران جوان امروز در سراسر جامعه می باشد تا بتوانند با دسترسی به اطلاعات این اسناد دست اول و ارزشمند به کارهای تحقیقی و پژوهشی خود ادامه دهند و آثاری جدید خلق نمایند.
خدا را شاکرم که این توفیق را نصیبم کرده و هنوز هم ادامه دارد چون معتقدم کار معلمی پایان پذیر نیست و تا زنده ام همچنان در این راستا می کوشم و باز نشستگی برایم جز تولدی دوباره معنا ندارد.
سپاس فراوان دارم از استاد سید صادق حسینی اشکوری که از فرهنگ دوستان و سند پژوهان توانمند جامعه ، که قبول زحمت نمودند بخشی از این اسناد مهم را به چاپ برسانند و اثری ماندگار و مفید در اختیار اساتید و پژوهشگران علاقه مند قرار گیرد.
اجر تمام پیشکسوتان و آموزگاران بزرگواری که بدون هیچ چشم داشتی دستم را گرفتند و راهنمای این راه سخت و دشوار سی و چند ساله شدند را به روح بیدار تاریخ می سپارم.

توضیحات تکمیلی

وزن 550 گرم